-
اعتماد !!!
سهشنبه 29 تیرماه سال 1389 20:33
وقتی قرار است عروس قصه ها شوی چه فرقی می کند پرنسس با تو ازدواج کند یا جنگجوی قهرمان یا قورباغه ی معروف !مهم پایان داستان است که همیشه به خوبی و خوشی تا پایان عمر با هم زندگی کردند !!!!!!!!!!!!!!! من عروس قصه هایش می شوم تا او شاهزاده ی رویاهایم شود . بی نهایت می ت وان به او تکیه کرد .از نگاهش رنگ چشمانش و آهنگ صدایش...
-
مخلوق زیبا نجیب و دلربا
جمعه 11 تیرماه سال 1389 00:13
دیروز و امروز دو روز فوق العاده بود ! به لطف حضور مهندس رضایی نژاد و پدر بزرگوارشون جناب دکتر یحیی رضایی نژاد . این دو روز کارگاه پرورش اسب فوق العاده جالب و جذاب و مفید بود .کلی چیز جدید راجبه دنیای قشنگ و جذاب این مخلوق زیبا یاد گرفتیم و از دیدنشون لذت بردیم .بازدیدهای امروز هم فوق العاده بود خالص سازی اسب اصیل...
-
می خوام واست نفس بکشم !!!!!!!!!!!!!!!!
سهشنبه 8 تیرماه سال 1389 01:44
می دانی که خوابم می اید و خواب ندارم ! می دانی که کلی کار دارم که باید صبح روی میز مهندس باشد انجام نداده ام می دانی که فردا باید قسمتهای مربوط به من پروژه ی درسی را تحویل بدهم ولی هنوز آماده نشده و توی منه من می دانی که من اکنون و در همین لحظه نیاز به خودنویس بودن دارم همین امشب که بغض راهه گلومو بسته .همین امشب که...
-
روز بابا !
شنبه 5 تیرماه سال 1389 17:59
باباجون روزت مبارک ممنون و سپاسگذار زحمات بی دریغت
-
دلم قهوه نمکی می خواد !!!!
شنبه 15 خردادماه سال 1389 21:04
دلم قهوه ی نمکی می خواد !!!!!!!!!!!!!! دلم بسیار تا بسیار قهوه با طعم نمک می خواد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! پ.ن : عمرا درکم کنی !!!! پ.ن : همه ی حرفها و نظرات دیگران خنده دار است حتی حقیقی ترینشان !!!!کمی دقت کن !!!! پ.ن : حالم از آدمهایی که در مواقع حساس و مجهول ذهنی ات بهت می گنند درکت می کنم بهم می خوره...
-
روز مامان !
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 20:17
مامان گلم!روزت مبارک سپاسگذار مهر بی دریغت و صبر بی پایانت
-
Glassy Love
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 23:46
یک گروهی از آدمها، درست حکم شیشه را دارند… شکستنی هستند و نگه داشتن و بودن با آنها سخت است… اگر آنها را به رسم خودشان دست نگیری، یا دستت را میبرند و یا که سر میخورند و میافتند و میشکنند… آدمهایی که بر خلاف ظاهر برندهشان، اما آنقدر شفاف هستند که هیچ چیزی را پشتشان قایم نمیکنند…اصلا نمیتوانند که قایم کنند… مگر تو...
-
قهرمان
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 23:32
قهرمان کسی است که منتظر نمینشیند تا شرایط و آدمهای دیگر او را به قلمرو پادشاهی درونش برسانند....قهرمان علیرغم دردهای زندگی پوچ نمیشود و زندگی خود را میسازد
-
صبورانه نابغه می شوم !!!!!!
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 20:40
می دونی تا به حال خیلی ها ازم تعریف کردن ! به جا و بی جا !بعضی هاش به دلم بدجور نشسته کلی ذوق مرگ شدم !!!!بعضی هاش هم کلی منو ترسونده و به جای احساس خوشایند احساس بت پوشالی بهم دست داده و کلی از خودم ناامید شدم که اینی که اینا می گن من نیستم و دارن بزرگم می کنن !!وای ! بعضی هاشم یه گوشم در و یکی دیگه دروازه !!!! بعضی...
-
god gift
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 18:12
گاهی آنچنان در آرزو غرق می شوی که فراموش می کنی آرزوی کسی هستی !!!!!!!!! حکایت آدمهایی که هر روز دور و برم می بینم ! در دل هوای کسی را دارند که کنار دستشان هست اما گویی هیچگاه آنها را به دید دل خواسته ی خود ندیده اند و هم چنان دور دنیا به دنبال دلخواسته در حال جستجو هستند .کناره دستی هایی که به حکم حجب و حیا و لبریز...
-
معر !!!
شنبه 28 فروردینماه سال 1389 02:56
همین امشب که من محتاج اویم ! تو تنها جایگزین اوی من باش ! همین امشب ! تو تنها ! با من باش !!!!!!!!!!! بیا دوباره معر گفتم !
-
حرمت حس پنهان !
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 23:26
خیلی وقتها خیلی نگاهها از صد تا کلمه گویا تره ! طوری که آدم را مجبور می کنه به احترامش فقط سکوت کنه و حرمتشو نگه داره و هر از چند گاهی تو خلوت خودتت فقط یاد آوریش کنی ! مثل امروز ! من مات مکث نگاه ها بودم !!!! کلی جالبناک بود !!!!!! حس پنهانی که عاشق پنهانیشم ! عاشق خیانت چشمهایی که می دونه نباید راز دل را جار بزنه...
-
سال یهویی !!!
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 03:05
سلام خوبی ؟ سال نوت مبارک ! صد سال به از این سال ها ! سال نو هم کهنه شد !می دونم !اما جونم دلت نو و جوون باشه !فدای سرت این روزهای مثل برق و باد! منم بد نیستم ! امسال واسه من انگار ساله غافلگیریه !تا الانش که این طور بوده !امیدوارم دوست داشتنی باشه مثل ۸۸ ! موقع سال تحویل دلم واسه ۸۸ و اتفاقاتش تنگ شد !کلی خاطره ی...
-
سال نو مبارک
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 01:06
با کلی آرزوی خوب و دوست داشتنی واسه همه ی آدمهای خوب و دوست داشتنی این آسمون زمینی سال نو همگی پیروز و مبارک هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
-
واسه یه شروع عالی آماده ام !!!!!!!!!!!!!
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 23:13
سلام ! یک هفته ی دقیق مونده به پایان و شروع یه آغاز ! حاله من عالیه . فوق العادم ! میم و نون سرشاز از ذوق و شوق ! امسال واسم مثله یه چشم بهم زدن گذشت !اتفاق خاص و ویژه ایی نداشت جز کار و در آمدم که شاید اینقدر ناچیز و پیش پا افتاده باشه که نشه جز خواص این سال ازش یادی کرد ! آشنایی با بهشت گمشده و سرزدن های ماهانه بهش...
-
دل خواسته ها +...
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1388 19:55
با من نیست ! درست مثل من که با هیچ کس نیستم ! دلم غافلگیری می خواد ! یه حیوون خونگی می خواد ! یه پرنده یه همستر یه لاک پشت یه اردک من دلم فضای دو نفره می خواد ! من دلم یه هیجان می خواد.یه کار جدید که در گیرم کنه اساسی و یا از نظر علمی یا از نظر پولی حسابی باشه (یکی اش هم باشه کفایت می کنه ! دو تاش باشه چه بهتر !!!!)...
-
تصمیم کبری !
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1388 20:47
سلام ! من امروز کلی غافلگیر شدم ! کلی خوشم بوده ! بچه های گروه به قوله دکتر ج (کمیته پژوهشی !!!!!) واسم یه کتاب ایران خریدن! عکس های کل نقاط دیدنی ایران را داره ! کلی غافلگیرم کردند ! قشنگی اش به اینه که همشون روش را امضا کردند ! من خوشحالم و خوشبخت به خاطر داشتن همچین همراهان و همنوردانی !!! هوراااااا ! دستشون درد...
-
من خستمه !!!!!
سهشنبه 20 بهمنماه سال 1388 23:36
ساعت ۴ بعد از ظهر ! وقتی می رسم خونه خستمه ! بهم ریختگی اتاق به حدیه که باید برای وارد شدن بهش دنباله جای پا بگردی اما بی توجه بهش جای پامو پیدا می کنم لباس عوض می کنم !چون فکر می کردن مثله همیشه ناهار دانشگاهم برام ناهار نذاشتن یه تخم مرغ می پزم و با ترشی بادمجان شکم پر و یه فکر مشغول شروع می کنم به خوردن !تند تند...
-
بخت داشتنم عقل می خواد !!!!
یکشنبه 18 بهمنماه سال 1388 13:16
روزی روزگاری مردی زندگی می کرد که همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میکرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود. او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد...
-
م!ن!
جمعه 25 دیماه سال 1388 00:39
دوباره منم ! منی که نمی دونم هست یا ادای بودن در می یاره ! منم !منی که این روزها فامیلم به اشتباه خوانده می شود فامیلی که از سادگی محال ممکن بود اشتباه تلفظ شود ! !دلم به اشتباه به غارت برده می شود ! دلی که حصار سنگی داشت! و نگاهم به اشتباه در نگاه کسانی گره می خورد که روزی ازشان می ترسیدم ! این منم ! که الان با تمام...
-
تولدی دیگر!!!!
چهارشنبه 9 دیماه سال 1388 20:54
من !!دوباره متولد شدم!!!! تولدم مبارک !!! ------------------------------- خستگی ماههای اخیر امروز خودی نشون داد ومنو خواب کرد!!! خیلی چسبید طوری که دلم نمی خواست ازخواب بیداربشم ! درد دل امروز با استاد کلی سبکم کرد. امتحان امروز هم اونطور که می خواستم نشد اما بد هم نشد ! امیدوارم این ترم معدلم ۱۸ به بالا بشه ! امید به...
-
شکرنامه
شنبه 5 دیماه سال 1388 22:15
سلام ! و سلام بر حسین ! ما مخلص حسین و خدای حسینیم دیشب تا الان اینکه چند بار خدا را از ته ته دلم شکر کردم و چند بار از ته ته ته دلم احساس رضایت داشتم را فقط خدا می دونه ! همون خدایی که مامانم دیشب می گه برو ببین به درگاهش چه کردی که این طوری هواتو داره !همان خدایی که نوشین می گه سادگی و پاکی قلبتو دیده و این طوری و...
-
آنورمال !
جمعه 22 آبانماه سال 1388 20:18
سلام ! این روزها ،روزهای عجیبیه ! تو یک ماه اخیر حدود ۵،۶ بار مرگو از نزدیک !نزدیکتر از آنچه بشه تصور کرد حس کردم ! و من خونسرد !خونسرد خونسرد! این خونسردی واسه منه هیجانی یکم زیادی غیر عادیه ! همه این ملاقاتهای نیمه تمام با جناب حضرت عجل در مسیر ناجور دانشگاه و رانندگی بوده و لاغیر ! می دونی خیلی بده که من آدم...
-
سردر گم !
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 20:33
می دونی ؟ من خودم هم نمی دونم ! گاهی احساس می کنم خوابم ! گاهی احساس می کنم تو ی دالانم ! دالانی که بین دو تا زمانه که من تو هر دوش حضور دارم و می فهمم که غیر عادیه اما قابله توضیح و تفصیر هم نیست ! دالانی که نمی شه توش موند چون احساس خفگی بهم دست می ده و فقط می شه دوید تا ازش خلاص شد ! گاهی یا بهتره بگم بیشتر وقتها...
-
تیتر غمگین !
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 19:54
من امروز غمگینم ! به قول دوستم اون روزی که شانس قسمت می کردن ما آبکش دستمون بوده !!!!!!!!!!!!!!!!! من شاید غمگین بشم اما نا امید نمی شم ! من که بی خیال همه چی شدم .بی خیاله خیلی دل خواسته هام شدم ! بازم بی خیال می شم ! اصلا می زنم خودم را به بی خیالی !شوخی و مسخره بازی ! ما چاکریم مارجانیکا جونی فقط با ما بازی نکن !...
-
دنیای کوچکتر از خونه !!!!!
سهشنبه 14 مهرماه سال 1388 20:03
یه شعر ناب یه شعر قشنگ ! یه شعری که به حال و روزه این روزهام بخوره چرا نیست ؟ چرا به دستم نمی رسه ! یاده یه روزایی بخیر که واسه همه حال و روزم شعر و آهنگ داشتم ! یاده رضا صادقی و اون آهنگی که فقط با گیتار خونده بخیر ! یکی اومد که دوست داشتن می فهمید منو از این منه مرده جدا کرد ! یادش بخیر !!!! یاده قمیشی و شعرهای پر...
-
چرا بعضیا .....؟
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 19:45
سلام ! خوبید؟ سال تحصیلی جدید مبارک ! وای چقدر این نی نی کلاس اولی ها ناز نازیند ! آدم دلش غش می ره واسشون احوالاته ما هم بدک نیست ! هر روز تغییرات زندگی ام اساسی تر می شه و رنگ جدی تری به خودش می گیره .این هم منو مست می کنه و هم می ترسونه از آینده ایی که کسی ندیده ! یه روز دوست عزیزم ژاندارک منو به یه بازی دعوت کرد...
-
نوشتنم نیومد !
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 16:20
آن لحظه که دست های جوانم در روشنایی روز گل باران سلام تبریکات دوستان نیمه رفیقم می گشت، دلم سایه یی بود ایستاده در سرما که شال کهنه اش را گره می زد !!!! زنده یاد حسین پناهی ! ------------------------------------------------------------------------------------------------ خیلی وقته تصمیم داشتم یه پست از نیمه ی تاریکم...
-
بهشت گمشده !
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 14:36
وقتی رسیدم خونه انگار یکی سیر زده بودم . خسته بودم و بی حوصله ! نزدیک اذان بود و گلوم داشت می سوخت . داشتم آتیش می گرفتم . یه سلام خشک و خالی و رفتم تو اتاق بدون اینکه لباس عوض کنم دراز کشیدم و فقط مقنعه ام را زدم بالا ! دوباره اشکام راه افتاد پاهامو تو شکمم جمع کردم و دور خودم چمباتنه زدم ! سردم نبود اما داشتم می...
-
فقط می خواست ...
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 12:59
خدا ما رو برای هم نمیخواست..فقط میخواست همو فهمیده باشیم... بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست...فقط خواست نیممون رو دیده باشیم... تموم لحظه های این تب تلخ...خدا از حسرت ما باخبر بود... خودش ما رو برای هم نمیخواست...خودت دیدی دعامون بی اثر بود... چه سخته مال هم باشیم و بی هم...میبینم میری و میبینی میرم... تو وقتی هستی اما...