بدهکار گذشته با حال خوب !!!!

گاهی فکر میکنم یه چیزی را تو گذشته جا گذاشتم .

مثل یه حرف.

یه غرور ابلهانه و کودکانه

یه سو تفاهم

یه نفس

یه زندگی

یه عاشقانه

گاهی حس می کنم گذشته هنوز به من تعلق داره و من در قبالش مسئولم !!!یادم می ره چه بلاهایی که سر روحم نیومد و چه ها کشیدم!!!

من گاهی حس می کنم یه فریاد خشن به گذشته بدهکارم !!!!!

گاهی حس می کنم تو گذشته ،یه زمان هایی باید محدودیت های زمانی ام را کنار می گذاشتم و حرف دلمو می زدم وبر خوردهای جدی می کردم . 

من یه دوستت دارم عمیق  و تکرار ناپذیر و صمیمی و  خاص به گذشته بدهکارم !!!!

گذشته اما حقشو به من حلال کرد .حال خوبی دارم !!!آیندمو نمی دونم .اما می دونم اگر من بدهکاری ا م را به گذشته می دادم شاید الان طلبکار حالم بودم . شاید راهمو گم  می کردم و بی راهه  پیما هم نه بیراهه نشین می شدم !!!!!

دو شب پیش تو خندوانه شقایق دهقان را آورده بودن ،درست روحیه اش مثل من بود ملاحظات الکی در موقعیت های مختلف !!!!!!!!!

همون روز دوست دوران لیسانسم را دیدم که در جایی مشغول کار بود (ناگفته نمونه سر مسائل دوران جوانی یه بگو و مگوهایی بین ما رد و بدل شده بود و از دوست خیلی خیلی صمیمی به یه همکلاسی نزول درجه کردیم  در سال آخر دانشگاه )بعد از سلام  واحوال پرسی !!!ایشان که مجرد هستند رو به ما فرموده که متاهل هستیم فرمودند خاک بر سر ما که فقط دانشگاه می رفتیم واسه درس کلی کیس مناسب از دست دادیم .کلی موقعیت ازدواج در دانشکده دندان پزشکی بود که ما اصلا  آن سمت ها نمی رفتیم !!!ما را می گویی !!! مانده بودیم!!!!و در دل می گفتیم  عزیزم من شوهر دارم و موقعیت فعلی مان را بیش از آن هایی که تو موقعیت می دانی دوست می داریم و لذت می بریم اینها که می گویی در مورد خودت شاید صادق باشد و کلی حرف دیگر !!! ولی ما چه کردیم  مثل جغد ایشان را نگاه کرده و فرمودیم واقعا !!! مبادا ایشان ناراحت شوند و یا احساس کنن ما داریم فخر فروشی یا خوشبختی کوچکمان را به رخشان می کشیم . 

به نظر من کیس ازدواج باید به دل بشینه انگار که سالهاست می شناسی اش و همدم و هم کلامت بوده ! کیس ازدواج بدون هیچ فکری باید دوستت دارمه دلت را رو زبونت بیاره و ته ته دلت غش بره براش !!!!

عاشقی فرق داره !!! عاشق که بشی وصال مهم نیس !! درد فراقشه که قشنگش می کنه.عاشقی بیشتر یه طرفه است کم میشه دو طرفه !!!!

 اما ازدواج اول دوستت دارمه بعد عشقه ابدی  اونم دو طرفه همراه تعهد واهلی شدن  !!!!!

البته این نظر شخصی منه !!!!!!

-----------------------------------

پ.ن: یه سری پست هام که تو چرکنویس بود را ویرایش کردم و نمایش دادم ! نمیدونم اون زمان با چه صلاح دیدی جز چرکنویس بودن !!!!!!

یه سری از پست هام  هم تو صفحات جداگانه نمایش دادم.داستان عشقمو خیلی دوست دارم از شروع عاشقی  دورانش و اتمامش !!!!!!حس و حال عاشقی  واقعا الان از خوندنش لذت می برم !!!!

من و کارها و فرداهایی که می آید و من می گذرم !!!!!!

ساعت از نیمه های شب گذشته ! من بدنبال فکر مشغولی هایم در نت !!!!

سه شنبه ها 9-11 حتما باید یه سر برم باغ تجربه ببینم چه خبره !!!!!!

فردا صبح باید برم محیط زیست ! استانداری ! مرکز رشد ! بیمارستان خورشید ! سوپری ! دکتر فاطمی !بعد هم باید بیام خونه سابی !!!!

نمی دونم برم دنباله آموزش های هوس گونه ام یا بصبرم تا جواب ایده بیاد ! می ترسم برم دنبالشون و جواب ایده هم بیاد .جا بمونم از همشون و ندونم کدومو انجام بدم !!!!
فردا حتما یک جز قرآن را می خونم !!! قول میدم !!! سعی می کنم یه فردا را نمازم را سر وقت بخونم (یه روز یه روز قول بدم تا عادت شه !!!!!این طوری بهتره ).

لیست کارهای فردام را تو دفترم نوشته ام !!!!!! هر کدوم انجام شه تیک می خوره و هر کدوم انجام نشه اضافه می شه به فردای فردا!!!!


شاعرانه همسری !!!!!!

سلام !!!!

بعد از یک هفته مهمانداری از دوست و همسایه ی سالهای غربت ،امروز در بین تمیز کاری های بعد از مهمانی وقت نوشتن پیدا کردم !!!!! یه هفته ی فوق العاده شلوغ ولی دوست داشتنی  !!!!!

واقعا سفر اونم با دو بچه کوچک و بارداری و بدون شوهر واقعا سخته !!! من که حتی بهش فکر هم که می کنم  سر درد می گیرم  چه برسه برم !!!واقعا لیلا دل خوشی داره !!!! تازه طفلی از بارداری ناخواسته اش  و بچه سوم در راه هم  دل و دماغ نداشت  !!!!!!من بودم سکته می کردم !!!!

ولی در کل کلی خوش گذشت یاد غربت کردیم و یاد ساختمان و اهالی و اتفاقات !!!!زهرا هم دو سه روزی ما را همراهی کرد و باهم بودیم و همین لذت این مهمانی را دو چندان می کرد !!!!

زهرا ماجرایی را تعریف کرد که واقعا ناراحتم کرد و کلی غصه خوردم ولی کاری از دستم بر نمی یاد.

دیشب به حمید می گم  یکم شاعرانه حرف بزن دلم تنگیده واسه شعر و شاعری 

گفت باشه و شروع کرد : قوری ز قلم، قلم زقوری ،من عاشقتم گوگولی مگولی !!!! قیافه ام دیدنی بود هم خنده ام گرفته بود و هم کیف کرده بودم از شاعرانه همسری!!!!!!

زندگی پر از فراز و نشیبه .یه  روز ذوق آینده را دارم و یه روز دلشوره از آینده امانم را می بره !!!

---------------------------------------------------------------------

تصمیم  گرفتم لحظه هایی که خیلی خوشم و لحظه های خیلی تلخم از خودم عکس بگیرم !!!! همین طوری واسه به چالش کشیدن لحظه هام . باید باحال باشه بررسی چهره خوشی و نا خوشی !!!!!!!!!!

----------------------------------------------------------

پ.ن: جالبه چندین نفر اینجا را میخونن اما نظر نمیدن !!!بعضی موقع ها دوست دارم بدونم کیا این نوشته ها را می خونن و چه نظری دارند .وقتی اینجا می نویسی درسته واسه دل خودته اما دوست داری خونده بشی و نظرات دیگران را هم بدونی !!!!!

---------------------------------------------------------------------------------------

بعضی روزها همه خونه بوی عطر حمید می ده .بالش ،مبل ، هوا ، دستگیره ، کنترل تلویزیون !!! نمی دونم من اون روزها عاشق ترم یا حمید ادکلان بیشتری رو خودش خالی می کنه . در هر دو صورت مستم می کنه و حس بهتری دارم . 

----------------------------------------------------------------------------------------


دلمان لک زده بود برای نوشتن به رسم   سقف شکسته !!!!! احتمال دارد بیشتربنویسیم !!!!!

روزه نیمه !!!!!

سلام !!!!!

 صبح علارقم اینکه دیشب از دل درد اصلا خوابم نبرد،ساعت 10:30 بیدار شدم و تا ساعت 5 همین طور بی حال از اینور خونه به اون ور خونه !! تا اینکه نیم ساعت پیش حدود ساعت 4 تصمیم گرفتم برم سر کارهای امروزم  !!!!و روزم از ساعت 4 شروع شد !!!!!اول  موهام را یه سامون دادم و بالای سرم گوجه ای بستم !!!! رفتم دستورهای کیکم را بررسی کردم و با توجه به موادی که تو خونه دارم تصمیم گرفتم برانیز درست کنم !!!!برانیزموکاچینو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

الان هم اومدم وبلاگ بنویسم .بعد از این چند خط می رم تخت را مرتب می کنم .بعدش کارهای آشپزخانه ،تمیز کردن مبل !!! اصلاح و رفتن حمام !!! دل دردم می گیره و ول می کنه !!!! شاید آپاندیس باشه !!! اما اصلا مهم نیس !!! می خوام کارهام را بکنم که اگر آپاندیس بود کاری تو خونه نداشته باشم !!!!!

امروز یکی از روزهایی  که از حمید بیزارم  (اینا اینجا نوشتم که بدونی زندگی همیشه گل و بلبل و عشق نیس !!!! امروز به همون اندازه که همیشه عاشقشم ازش بدم می یاد.بیشتر از این و علتش مهم نیس !!!!!!!!!)

اینکه تازگی ها دوباره  شروع کردم به زیاد در  وبلاگ نوشتن چون هم وقتم بیشتره ، هم حمید کمتر وقت داره با هم باشیم ، هم تصمیماتی که واسه آینده ام دارم نیاز به ثبت داره و هم دوست دارم این روزها را در آینده بشه مرور کرد !!! چون به نظرم این دوره از زندگیم خیلی مهم و حساس و تاثیر گذاره  و وبلاگ همیشه بهم کمک کرده انسان بهتری باشم  !!!!!(نوشتنم هم ضعیف شده وقتی می نویسم شوق به خوندنم هم بیشتر می شه و این باعث می شه زمان مطالعه ام افزایش پیدا کنه !!!!

هنوز نمی دونم  شام چی درست کنم !!!!! یکی از معضل های اساسی من هر روز و همیشه !!!!!!!دلم نه برنج می خواد نه غذای نونی !!! می خواستم قلیه بپزم ولی حمید دوست نداره!!!  وقت و حوصله دو نوع غذا را ندارم !!! فکر کردم سوپ یا آش بپزم اما موادش را از قبل نخیساندم و برا همین صلاح نمی دونم درست کنم.می تونم سالاد اسفناج درست کنم هم راحته هم خوشمزه !!!!!! اسفناج را با پیاز تفت می دم بعد سیب زمینی پخته نگینی شده ،تخم مرغ پخته رنده شده  را بهش اضافه می کنم همراه با فلفل و نمک و آبلیمو و سس سفید !!!!

از دیروز دوباره کتاب خدا و هستی موریس مترلینگ را شروع کردم بازخوانی !!!! چندین سال پیش خونده بودم و دیروز دوباره وقتی بازش کردم هیچی اش یادم  نبود و برا همین تصمیم به بازخوانی گرفتم !!!!!!

از شنبه دوباره باید برم دنباله ایده !!!! خیلی تلاش نیاز داره !!! خیلی و امیدوارم جواب بده !!!!
لیست کارهایی که تا آخر سال 94 باید انجام بشه را تو صفحه اول دفتر کارهای روزانه ام اوایل فروردین یادداشت کردم و هر وقت چیزی یادم اومده یا نیاز بهش پیدا کردم بهش اضافه کردم الان حدود 25 مورد شده از این 25 مورد 2 موردش تا الانش انجام شده و دو موردش هم در دست اقدامه !!!!!!

پ.ن: کلی خرید و ایده برای دکوراسیون و وسایل خونه دارم !!!

پ.ن:دلم برا صادقی دیشب سوخت !!!! کل کمدین های دنیا همین کاری را می کنند که کمدین ها تو ایران انجام می دهند شاید مشکل از کارگردان های کمدین و فیلم نامه است !!!!!!حق دارند کسایی که می خندونن جایزه بگیرند !!! کلا همه ادمها گاهی نیاز دارند تشویق بشن !!! اگر تشویق بشن شاید بهتر بشن و توقعشون ازخودشون هم بالا تر بره !!!!!!

پ.ن : باید حتما برم بازار گل و گیاه ،بونسای بیچاره نیاز به تغذیه داره !!!!

پ.ن: شومبوشی را آزادش کردم (مرغ مینا) عاشق سیستمه ، همش روش می شینه !!!!! دیگه باید برم سر کارهام تا اون هم راحت رو سیستمم لم بده .