معر !!!

 

همین امشب که من محتاج اویم ! 

تو تنها جایگزین اوی من باش ! 

همین امشب ! 

تو تنها ! 

با من باش !!!!!!!!!!! 

 

 

بیا دوباره معر گفتم !  

 

حرمت حس پنهان !‌

خیلی وقتها خیلی نگاهها از صد تا کلمه گویا تره ! طوری که آدم را مجبور می کنه به احترامش فقط سکوت کنه و  حرمتشو نگه داره و هر از چند گاهی تو خلوت خودتت فقط یاد آوریش کنی !
مثل امروز  !  من مات مکث نگاه ها بودم !!!! کلی جالبناک بود !!!!!!

حس پنهانی که عاشق پنهانیشم ! 

عاشق خیانت چشمهایی که می دونه نباید راز دل  را جار بزنه اما باز می زنه و  

عاشق اینکه هر دو آدرس کوچه علی چپ را از برند!!! 

در ظاهر به خون هم تشنه اند اما چشم ها حکایتی دیگر دارد !  

حکایت علاقه ایی که نباید اشکار بشه هر دو خوب اینو می دونند و با پنهانی اش !نگاه های دزدکی و و گره ی  ناگهانی چشمها  ! عشق دنیا را می کنند !
حرمت شناسند ! ارزش عشق و دل و نگاه را می دونند !
با کلمات خائن آلوده اش نمی کنند ! 

به اندازه ی کافی گویا هست !‌و به اندازه ی کافی ارزشمند !!!!!!!!!
پس در ظاهر دشمن خونی هم بودن چیزی را عوض نمی کنه !‌ذره ایی از عشق را کم نمی کنه !
 

عاشق این حس پنهانم !‌با تمام وجود 

سر انجامی نداره اما ابدیه ! 

از عمق نگاهها می شد خوند ! 

 

پ.ن:خیلی قشنگ بود ! 

پ.ن: خیلی غافلگیر کننده بود !‌جالبناکتر اینکه هر دو هم جا خوردند و برای چند دقیقه مات هم بودند و بعد هر دو با هم نگاههاشونو  دزدیدند !‌(آخه ۱۷ تا چشم دیگه داشتن این دو دشمن خونی ظاهری  را می پاییدند !‌منتظر طوفان بودند نه آرامش عمیق حس چشماشون !سرشار از اطمینان ! اعتماد ! عشق ! علاقه ! و تعجب !!!!!!!!!!!!! ) 

پ.ن: بسیار دلنشین و دوستداشتنی بود !!!!!!!!!!!!!! عا شقشم !!!!!!!!!!!!!!!‌ 

سال یهویی !!!

سلام 

خوبی ؟ 

سال نوت مبارک ! 

صد سال به از این سال ها ! 

سال نو هم کهنه شد !می دونم !اما جونم دلت نو و جوون باشه !فدای سرت این روزهای مثل برق و باد! 

منم بد نیستم ! 

امسال واسه من انگار ساله غافلگیریه !تا الانش که این طور بوده !امیدوارم دوست داشتنی باشه مثل ۸۸ ! موقع سال تحویل دلم واسه ۸۸ و اتفاقاتش تنگ شد !‌کلی خاطره ی خوب ازش دارم حتی یه هفته ی آخر سال کلی جالناک بود ! 

یه شبش با نوشین دوتایی تا ساعت ۱۲ شب در به در خرید کادو و وسایل سفره ی هفت سین واسه خانه سالمندان  

یه شب دیگه اش چهارشنبه سوری و شلوغی و جمع صمیمانه و خیلی خوب ! 

ساعت ۵  بعد از چهارشنبه سوری کویر با بچه های دانشگاه و جمعی دیگه که هم خوش گذشت هم جالبناک بود بسیار !!! 

۵ شنبه ی آخر سالم خانه سالمندان و مهمونی خداحافظی سال ۸۸ و بزن و برقص و گروه موسیقی و گریه و خنده و هم نشینی با فرشته هایی که حضور من بینشون واسم نعمت بود و کلی برکت داشت !فرشته هایی که نگاهشون و دستشون پر از مهر بود عطر تنشون بوی یاس می داد .فرشته هایی که چهره شون تداعی کننده ی عشق و خدا بود . من تا عمر دارم دست بوسشونم به خاطر یگانه بودنشون و حضور مقدسشون !  

۸۸ تمام شد با همه ی خوبی هاش ! 

 و ۸۹ آغاز شد !!!!  

مثل هر سال شروع نشد !متفاوت بود ! 

صبحش ساعت ۵ صبح بیدار شدم ! قرار بود به کار هام برسم ! برنامه داشتم از ثانیه ها هم استفاده کنم ! اما دوباره خوابیدم ! خواب را ترجیح دادم !!!!!  

مهمانی جالب روز دوم خانه ی یکی از فامیل ها و دیدن ۴ تا نی نی نو رسیده تو یه روز !!!! 

برنامه ریزی یهویی و قرار ساعت ۵ صبح واسه صبحانه و دو و ورزش !!!! 

نشستن تا ساعت ۵ صبح و جلسه ی خودمانی با حضور من و پدربزگ و مادربزرگ صحبت از گذشته و حال و اینده و بعد هم یه راست لباس پوشیدن زدن بیرون  و کلی خوش گذرانی و شهر گردی تا ساعت ۱۲ ظهر و تنها اتفاق نا خوشایند گیر کردن  یهویی و بی هیچ دلیل لنز دوربین و عصا شدن دستم تا آخر عید و بی دوربینی و بی عکسی !!!!!!!!!!!!!(من دوربینمو می خوام    !!!!!!!!!!!!!!) 

روزهای عجیب پذیرایی دو طبقه ایی ! (همت مضاعف ! کار مضاعف !!!!!!!!!!!!!!) (دایی خان نبودن ! ما هم طبقه ی خودمون هم مادربزرگ اینها را سرویس می دادیم !!!!! هم زمان !!!!‌تو راه پله ها در حال رفت و امد تند تند !!) 

ظرف شستنی که از روز اول عید گریبانمون را گرفت تا امروز هم ادامه داشته !!!(امیدوارم تا پایان سال ادامه نداشته باشه !!!!) 

ساعت ۵ صبح هم قراره با  ۴ تا دیگه بریم کوه و صبحانه و ورزش !!!!!
۸۹ هم تا الانش بدک نبوده !  

کلی فکر و طرح و نقشه و ارزو جدید دارم !منتظرم تعطیلات تمام شه برم دنبالشون !!!!! (تا الان بیشتر ساعات این تعطیلات را یا خواب بودم یا گردش !‌هیچ کاره مفیدی انجام ندادم و یه قدم هم واسه برنامه هایی که واسه عید ریخته بودم برنداشتم !!!!!!  

زرنگ شو دختر !‌دیر بجنبی همه چی تمامه !!! 

 

مارجانیکا شکرت !!!!! 

 

پ.ن: امسال حواستان را بیشتر جمع کنید !!!!!!‌واسه منم بیشتر دعا کنید !‌ (دعا کنین زرنگ بشم بیفتم رو قلتک و کارهام را انجام بدم !)

پ.ن:امسال فکر کنم خبرهای خوب خوب هم داریم ایه چند تا !!!!! اگه خدا بخواد .من که دلم لک زده واسه یه عقد و عروسی نزدیک !!!! 

پ.ن: من خوشمه !شما هم خوش باشین !!!!!!!!!!! 

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا 

 پ.ن: امسال را ما واسه ی خودمان ساله یهویی نام گذاری می کنیم به خاطر اینکه تا همین لحظه بسیار غافلگیرمان کرده و ما چون عاشق غافلگیری هستیم و از روزمرگی بیزاریم و همگان هم اعتقاد دارند ما نیز آدم غافلگیر کننده ایی هستیم !!! لذا امسال را ساله یهویی نامگذاری می کنیم !!!!!!!!!! 

به امید غافلگیری  و شادی شما در این سال