بد اون همه سر مستی چگونه می توانم امشب خیال واژه را پر ندهم به سمت و سوی تو !
روزگاری است روزها مست خوابم و شبها سر مست بیداری ! تو را می جویم در گذرگاه زودگذرت ! دلم هوای تو دارد اما از دور !گذرگاهت را بی هیچ وابستگی ،دوست می دارم ! دلبسته ام به زودگذر بودنش ! برایم شیرین است هر لحظه طعم حضور بی حضورت را مزه کردن ! برایم آرامش بخش است در دل راز و نیاز پنهانی و حس حضورت در نشانه های حضورت!