متولد ماه دی !

فردا دوشنبه ۹ دی تولدمه ! 

دوباره دوشنبه و من عاشق دوشنبه هام 

و دوباره تولد و حال و هوای من ابری و دلتنگ و گرفته ! 

یه هفته قبل و بعد از تولد دلم گرفته ! 

دلتنگم و دلم راه و بی راه می گیره ! 

تمام این هفته ها که تو نت سرک نمی کشیدم با خودم و زندگی واقعه ایم در ستیز بودم ! 

کلی کار و برنامه و تحقیق و ایده ! 

کوه و کاشان و صخره نوردی  ! 

 

زندگی یعنی باور غیر ممکنها !  

و من تازه دارم  زندگی را عمیقا درک می کنم ! 

------------------------------------------------------------------------ 

چقدر باحاله وقتی با دوستای دانشگاهیت زمان باز پخش کارتونهای دوران کودکی را چک می کنی تا بتونی با مرور  دوبارش  یاد اون روزها را زنده کنی ! 

جدی جدی جدی دلم برا بابا لنگ دراز و جودی تنگ شده !  

----------------------------------------------------------------------------------------------- 

دیشب  بعد از یه اس ام اس کلی یه جوری شدم ! 

انگار شکستم !!! 

یاده شعری از قمیشی  افتادم که  دایی هر دفعه واسم می خونه   :  

هرگز نخواستم که تو را با کسی قسمت بکنم  

یا از تو حتی  با خودم یه لحظه صحبت بکنم  

هرگز نخواستم که به داشتنه تو عادت بکنم  

بگم فقط ماله منی به تو جسارت بکنم

 

اینقدر ظریفی که با  یک نگاه هرزه می شکنی . 

اما تو خلوت خودم تنها فقط ماله منی   

 

ترسم اینه که رو تنت جای نگاهم بمونه 

یا روی تیشه ی  چشات غبار آهم بمونه 

تو پاک و ساده مثل خواب  

حتی با بوسه می شکنی  

شکل همه آرزوهام تجسم خوابه منی 

حتی با اینکه هیچ  کس مثل من عاشق تو نیست   

پیش تو اینه ی چشام  حقیره لایق تو نیست ! 

 

بگذریم.

 

------------------------------------------------------------------------------------------------- 

دارم لحظه شماری می کنم برای تموم شدن این ترم و امتحانها و رفتن به روستا و انجام پروژم 

خدا می دونه چقدر ذوق  کردم وقتی جهاد طرحمو قبول کرد و قول همکاری داد ! 

هر چند کارم بیشتر می شه .هرچند  هیچی نشده خوابه شبهامو گرفته اما برای موفقیت باید تلاش کرد و سختی کشید ! 

مارجانیکا جونم شکرت ! 

----------------------------------------------------------- 

این ترم دارم یه جوری درس می خونم که معدلم ۱۹ بشه !!!! حسابی دارم نا پرهیزی می کنم و اگه مارجانیکا قبول کنه دارم درس می خونم !!!!!!!!!!! 

 کلاس زبانم  هم هر چی پیش می ره سخت تر می شه و وقت بیشتری را باید براش صرف کنیم. 

گاهی وقتها از این همه کار خسته میشم و دلم می گیره و بیشتر وقتها همین کارها سر ذوقم می یاره و به زندگی امیدوارم می کنه ! 

-------------------------------------------------------------------------------------------- 

تو این مدت امتحانهای دختر دایی ام و درس دادن و درس پرسیدن و  .. رفتم تو فکر  کلاس خصوصی گذاشتن واسه بچه های مردم ! 

(نه خیلی بی کارم ، هی ایده جدید و کار جدید هم واسه خودم پیدا می کنم !)  

-------------------------------------------------------------------------------------------------  

حوصله هیچ کسو ندارم !!!!! 

دلم هیچ کس نمی خواد !
دلم تنهایی می خواد و تنهایی و تنهایی ! 

از عادت کردن به دیگران و وابسته شدن به دیگران می ترسم و همیشه هم تکیه م به خودم بوده ! 

گاهی به عمد و برای امتحان  به کسی تکیه کردم .تجربه ی تلخی بود اینکه بخوری زمین و بفهمی هیچ کس به اندازه ی پاهای ضعیف و ناتوان خودت مطمئن نیست !!!!!! 

  

بفهمی نفهمی دارم به یکی عادت می کنم  .باید نذارم که این طور بشه ! 

این عادته هدفها مو دور میکنه و دل خواسته های واقعیم را کمرنگ  می کنه !!! 

نباید بذارم که این طور بشه ! 

من مانعش میشم !!!! 

-------------------------------------------------------------------- 

چقدر این مهدی اسدی قیافش باحال و بامزه و دوست داشتنی و شیطونه ! 

خیلی ازش خوشم می یاد !  

با اون طرز چشم و ابرو اومدنش و بازی با  عضلات صورتش ! 

خیلی بانمکه !  

---------------------------------------------------------------------------------------------- 

باز من رفتم تا یه روز دیگه و یه طومار نوشت دیگه ! 

 

بدرود ! 

 

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
علی شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:01

سلام دوست خوبم
من یه چیزایی در آدرس ذیل نوشتم که با توجه به نوع نگاهت، ممنون میشم اگر نظرت رو در این مورد بدونم. فقط جسارتاً خواهش میکنم اگر مطالب به نظرت قابل خوندن اومد، حتماً پاسخ سوالهای داخل متن رو بده چون قطعاً خوندن جوابهای شما بهم کمک میکنه. پیشاپیش ممنون از حضورت www.seeyourinside.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد